دانشجو در ملل مختلف
ژاپن
به شدت مطالعه می کند و برای تفریح رباط می سازد.
هند
او پس از چند سال درس خواندن عاشق دخترخوشگلی می شود و همزمان برادر دوقلویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند سپس ماجراهای عاشقانه و عجیب و غریب پیش می آید و سرانجام آن دو با هم عروسی می کنندو همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود.
عراق
مدام به تیرها و خمپاره های تروریس ها جا خالی می دهد و در صورت زنده ماندن یا تروریست می شود یا درس می خواند !
فرانسه
یک روزدر هفته درس می خواند بقیه هفته را یا به تظاهرات یا اعتصاب یا اختشاش می گذراند.
چین
درس می خواند و در اوقات فراقت مشابه یک مارک معروف خارجی را با یکی دو حرف اختلاف در نام آن می سازد و به یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد.
افغانستان
او به شدت در میان دشت های خشخاش درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز به عضویت گروه القاعده یا گروه طالبان درآید و در صورت مردودی از شدت ناراحتی گلهای زیبای دشت را تیغ میزند.
اسرائیل
بیشتر واحدهایی که پاس میکند عملی ست دوره ی کامل آموزش های رزمی و کماندویی را گذرانده و مادر زادی وحشی به دنیا می آید.
گینه بی صاحاب
او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به اتفاق برو بچس هم قبیله ای درس بخوانند.
ایران
عاشق تخم مرغ است. اگه بخواد با بچه های خوابگاه بقلی درس بخونه واسشون تخم مرغ می بره.
سر کلاس های عمومی یا نمی آید یا چرت می زند. سر کلاس های تخصصی جزوه می کشد ( قیافه استاد و هم کلاسی ها یا . . .) سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد (در این مورد و چند مورد دیگر بولوف زیاد میزند) معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال میکند. عاشق عبارت " خسته نباشید " است البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس.هر روز دو پرس از غذاهای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذاهای دانشگاه بد و بیراه می گوید. او سه سوته عاشق می شود اگر با اولی ازدواج کرد که کرد والّا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود.
جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحب خانه ها جان به عزرائیل میدهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند!!!
او چت می کند! خیابان ( خیابان ها و بزرگراه های دانشگاه) متر می کند!
گاهی تا آدرس خونه ی خاله ی بابا بزرگ پدری دوست استاد استاتیک را هم حفظ می کند! و در یک کلام عشق و حال می کند.
ونسل دانشجوی درس خوان ایرانی در خطر انقراض است.
