سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
دانشگاه آزاد الیگودرز
من موسوی .یه دانشجو الیگودرزی .رشته کامپیوتردانشگاه لرستان در الیگودرز.بچه های دانشگاه آزاد الیگودرزخیلی دیر آپدیت می شه چون واقعا سرم شلوغه.***تقدیم به تمامی دخترها وپسرهای دانشگاه آزاد واحد الیگودرز*****
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 43
کل بازدید : 499702
کل یادداشتها ها : 85
خبر مایه


< 1 2 3 >

 

 

جناب آقای سیدمحمدعلی حسینی

ارائه موفقیت آمیز مقاله جنابعالی با عنوان (اتحاد ملی و انسجام اسلامی ) در همایش « عوامل همگرا و واگرا در اتحاد ملی و انسجام اسلامی» که در تاریخ 21/9/1386 همزمان با سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی در این واحد دانشگاهی برگزار شد را تبریک گفته و از تلاش و کوشش شما در حهت اعتلای فرهنگ و دانش غنی این مرز و بوم سپاس گذاری می نماییم.

دکتر سیامک باقریان

(ریاست دانشگاه آزاد اسلامی واحد الیگودرز)

مصطفی هاشمی شیری

(دبیر همایش عوامل همگرا و واگرا در اتحاد ملی و انسجام اسلامی)

جناب آقای سید محمدعلی حسینی کسب رتبه اول رشته عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد الیگودرز رابه شما و خانواده محترمتان تبریک عرض می نماییم. امید است با استعانت از درگاه ایزد منان و در سایه توجهات خاص حضرت ولی عصر (عج) و سر افرازی جوانان الیگودرز و توفیقات روز افزون شما را از درگاه خداوند بزرگ مسئلت می نماییم.از طرف وبلاگ دانشگاه آزاد الیگودرزتوسط مهندس مجید دهقانی ( مشاور شهردار تهران )چاپ :در  ویژه نامه کیهان


  

ترم که گذشت ولی برای سال دیگر به زبان خوش و مثل بچه‌ی آدم می‌گویم که قبل از خواندن هر جزوه و یا کتابی بنشینید و طالع بینی کنکوری ما را

بخوانیدو ببینید که در طالع‌تان قبولی در دانشگاه آمده‌است یا نه!
در غیر این صورت ممکن است که خون‌مان به جوش بیاید و تحریک بشویم و کاری را با شما کنیم که نمی‌باید!

متولدین فروردین ماه: قدم نو رسیده را به پدر و مادرت تبریک می‌گوییم. تو اگر دختر باشی یا اسمت سکینه است یا منیره و اگر پسر باشی اسمت یا

هوخشتره است یا داریوش سوم! (البته لازم به ذکراست، نام گذاری برای گوسفند به همین چهار اسم نمی‌شود و بین چهل تا چهارصدهزار اسم

 متغیر است!) باید بگوییم که متولدین ماه فروردین نباید امیدی به قبولی در کنکور داشته باشند چون صبح روز برگزاری آزمون کنکور، دیر از خواب بلند

می‌شوند و بعد در ترافیک گیر می‌کنند و بعد که از ترافیک نجات پیدا می‌کند درست سر چهارراه بعدی ماشین حامل آن‌ها تصادف می‌کند که مجبور

به پیاده رفتن می‌شوند. در قسمتی از پیاده رو زنی از پنجره، مخلوطی از آب و کف را باسطل روی متولدین ماه فروردین می‌پاشد و آن‌ها مجبور

می‌شوند به خانه برگشته و لباس‌هایشان را عوض کنند. وقتی که در نهایت به محل برگزاری کنکور می‌رسند درها بسته است و کسی را راه

 نمی‌دهند. متولدین ماه فروردین باید بدانند که این اتفاق به همین شکل و هرسال برای آن‌ها خواهد افتاد. پس باید از هرگونه تلاشی برای

رسیدن به دانشگاه خود داری کنند!

متولدین اردیبهشت: دختر و پسر فرقی نمی‌کند. تو یک گاو موفقی. متولدین اردیبهشت باید بدانند که 6 سال پشت سرهم در آزمون کنکور

 رد می‌شوند و سال هفتم، بالاخره موفق به ورود به دانشگاه می‌شوند. گاوها خیلی بی‌جنبه‌اند و باید بدانند که هر سخن جایی و هر نکته

مکانی دارد. آخر چه لزومی دارد که بروی و به بقال سر کوچه‌تان پز بدهی که بعد از هفت سال در دانشگاه قبول شدی که او هم در جواب

تو بگوید: برو به بابایت بگو بیاید بدهی‌هایش را صاف کند! زن‌های متولد اردیبهشت خیر قبولی‌شان دردانشگاه را در مراسم خاک‌سپاری

یکی از بستگانشان با شور و شعفی بی حد و حصر به عزاداران می‌دهد. به طوری که قبرکن با بیل و صاحب عزا با دسته بیل به دنبال

او می‌دوند! متولدین ماه اردیبهشت بهتر است که بعد از اخذ دیپلم تا شش سال بی‌خیال کنکور بشوند و سال هفتم که در طالع‌شان

قبولی در دانشگاه آمده در کنکور شرکت کنند

متولدین خرداد: هیچ‌وقت برای کنکور یک نفری درس نخوانید و حتما دو نفری درس بخوانید. چون شما متولد جوزا هستید و جوزا همان

دو پیکر است. منتهی سعی کنید که نفر دوم غول پیکر نباشد. زن‌های متولد خرداد دقیقا دو روز مانده به آزمون کنکور، برایشان خواستگار

 می‌آید.

و علیرغم اینکه خیلی درس خوانده‌اند و در صورت حضور در آزمون صددرصد در دانشگاه قبول می‌ِشوند، ولی عروس شده و می‌روند

دنبال بختشان!

 مردهای متولد خرداد هم معمولا همان خواستگارهایی هستند که برای زن‌های خردادی می‌آیند. تفاوت مردهای متولد خرداد با زن‌های

متولد خرداد در این است که مردهای خردادی چون می‌دانند هیچ‌گاه در دانشگاه قبول نمی‌شوند ازدواج را دست آویزی قرار می‌دهند.

برای شرکت نکردن در کنکور مردهای خردادی به خروس بی‌محل هم شهرت دارند.

متولدین تیر ماه
تیر ماه اصلا زمان خوبی برای به دنیا آمدن نیست زیرا آزمون کنکور در همین ماه بر گزار می شود و متولدین این ماه فرصت چندانی

برای آماده شدن جهت حضور در کنکور ندارند و در این مورد خاص متولدین زن ومرد هیچ تفاوتی با هم ندارند.البته با توجه به اینکه

کنکور در روزهای 15و16 تیر ماه بر پا می شود مقداره وقت متولدین این ماه برای آماده شدن جهت کنکور بسته به روزی است

که به دنیا آمدند.یعنی اگر روزهای ابتدایی ماه به دنیا بیایند باز می شود گفت که اندک فرصتی دارند در غیر این صورت ندارند!

متولدین مرداد ماه
ای شیر تنبل.تو درست یک ماه بعد از آزمون به دنیا آمدی.مردادی ها خیلی متوقعند که برای آنها یک باردیگر و در ماه مرداد کنکور برگزار شود!
متولدین شهریور ماه
دوست عزیز هیچ گنجی بهتر از رشته هنر و هیچ عزتی بزرگتر از هنرمندی که موهایش را دم اسبی ببندد وجود ندارد.

 متولد شهریور باید در رشته هنرکنکور بدهندحتی اگر تا آخر عمر در دانشگاه هنر قبول نشوند.

متولدین مهر ماه
متولدین مهر ماه یا دخترند یا پسر البته حیوانات را هم شامل میشوند ولی مورد بحث ما نیستند!دخترها همان ابتدا توسط یکی

 از نزدیکانشان که پسر خاله زن برادرشان و یا نوه زن دوم آقابزرگشان میباشد به یک کارگاه قالی بافی فرستاده می‌شوند و

پسر متولد مهرماه در نزدیکترین کشتارگاه محل‌شان به شغل سلافی می‌پردازند. پس متولدین این ماه اصلا به کنکور فکر نکنند

 چون برای شرکت در کنکور باید دوازده‌سال درس بخوانند!

متولدین آبان ماه
مردهای متولد آبان چون سال قبل در کنکور رد شده‌اند الان در خدمت مقدس سربازی به سر می‌برند و زن‌های متولد آبان

همگی بدون استثنا سال اول دانشگاه را تمام کرده‌اند. البته مرد متولد آبان نباید نگران باشد چون وقتی سربازی‌اش تمام شد

 دانشگاه قبول می‌شود و همین‌طور زن متولد آبان هم نباید خوشحال باشد چون ائاسط تحصیل در دانشگاه ازدواج می‌کند

 و شوهرش نمی‌گذارد که او ادامه تحصیل بدهد! Anxious Mr. Green Mr. Green

متولدین آذر ماه
زن و مرد فرقی نمی کند معمولا آذری ها (منظورترک ها نیستند!)از قشر مرفه اجتماع هستند بنابراین بایدقبل از حضوردرجلسه

 آزمون سراسری به کلاس های خودکارچی!وگذشتگان بروند

متولدین دی ماه
متولدین این ماه باید قبل از اینکه از خواب بیدار بشوند در همان تشک 25 دقیقه نرمش کنند!بعدکه از خواب بیدار شدند 35

 دقیقه خمیازه بکشندو بعد دوباره بگیرند و برای خودشان بخوابند.این کار را تا شب قبل ازکنکور و هر روز تکرار کنند ومطمئن

باشدکه در کنکور پذیرفته میشوند. Liar Liar

متولدین بهمن ماه
اگر امروز را از دست بدهید کنکور راهم از دست میدهند.قبولی کنکور جلوی پای شماست اگر نمی بینیدخودتان را معطل نکنید

 و به چشم پزشک مراجعه کنید! Anxious

متولدین اسفند
یک خبر خوش خواهد رسید ولی خواهش میکنم جنبه داشته باشیدزیرا این خبر خوش مربوط به قبولی شما در دانشگاه نیست

چون اولا تا بر پای کنکور چهار ماه دیگر زمان مانده است و دوما این خبرخوش مربوط به گوسفندان متولد اسفند است Mr. Green Mr. Green

به نقل از سیزده ضمیه سابق چهارشنبه های روزنامه آفرینش


 

» و بدانیم که اگر کرم نبود بعضیها چیزی کم داشتند!
» خدایا به من عشق بده تا همسرم را دوست بدارم ؛ صبر بده تا تحملش کنم ؛ اما قدرت نده که می زنم لهش می کنم!

  

چند تاخاطره از بچه های دانشگاه که واسم ایمیل کردند.منم اونا رو بدونه سانسور گذاشتم تو وب.

اول از خودم شروع می کنم که آتیش می سوزوندم تو دانشگاه ،قشنگ ترینم خاطره من تو دانشگاه اینه که یک بار سر امتحان یکی از درسامون که من از آن درس هم متنفر بودم مجبور شدم یک چند هفته ای رو مخ پسر استاد مون که از قضا هم دانشگاهی هم بود بدجوری کار کنم (تریپ love) تا بتونه سوالاتو از مامانش کش بره و واسه من بیاره ، خلاصه این آدم چولمنگ به من قول داد که سوالها رو برای من بیاره و من هم اصلاً درس نخواندم واسه امتحان آنروز که رفتم دانشگاه دیدم یکی دوید طرف من که آره مانیسا سوالها رو برات با کلی پلیس بازی دزدیدم و آوردم (از قضا مامانش فهمیده بود که این با یکی از بچه های کلاس آن ریخته رو هم اما نمی دونست منم بعد که فهمید می گفت فکر هر کسی می کرده الا تو)خلاصه تو یک ساعتی که من زمان داشتم تا امتحان تمام سوالها رو حفظ کردم در طول این زمان هم 100 بار از دوستم پرسیدم که مطمئنی سوالها همونه گفت آره درست آوردم جون مانیسا منم هم با خیال آسوده که این دفعه 20 میشم رفتم نشستم ورقها رو دادن وقتی سوالها رو نگاه کردم دیدم بابا ای دل غافل همه سوالها عوض شده نمیدونید با چه بدختی آن روز تونستم جزوه باز کنم و تقلب کنم تا نمره بیارم .خلاصه امتحان که تموم شد رفتم حسابی حالشو گرفتم ....نگو این بشر آنقدر ضایعه کش رفته بوده که مامانش فهمیده بوده و سوالها رو عوض کرده بود ..اما بد که قضیه رو به استادم گفتم ارفاق کرد و نمرمو بهم داد. در ضمن امتحان نیم ترم بود ولی تا آخر ترم بابای من با این استاد در آمد نمی دانم این پسره به مامانش چی گفته بود که نمیگذاشت از پیشش جم بخورم آن ترم هم من بعد از درس آن چند ساعت خالی داشتم تا درس بعد منو مجبور می کرد کلاس بعدشم بمونم حساب کنید درسی که ازش متنفری دو زنگ مجبور باشی بمنی بعدم اخر ساعت می گفت امیر مامان من رفتم امانتت رو بگیر (اه اه) چندش ناگفته نمونه الان پسره کارمند خودمه .

2.حسین بیرانوند

خاطرات دانشجویی من همیشه یادآور نشاط و هیجانی برام بوده که این روز ها دیگه کم تر خبری از این چیزا میشه.
این شاید شیرین ترینشون نباشه (چون اونا رو که اینجا نمیشه گفت!!!!!!!) ولی مسلماً جزو فراموش نشدنی ترینشون هست.
یادمه یه ترم پاییزی بود (فکر میکنم پاییز 81) که درس الکترونیک 1 در بخش کامپیوتر ارائه نشده بود و بچه هایی که ترم های قبل این درس رو نگرفته بودن یا fail شده بودن، مجبور شدن از بخش برق این درس رو بگیرن.
همه ما میدونیم که همیشه یه رقابت تاریخی بین بچه های برق و کامپیوتر وجود داشته و همیشه اینها با هم کل کل داشتند. در ضمن باید بگم که درس الکترونیک درس اصلی رشته برق هستش و بچه های کامپیوتر اغلب انگیزه یا تمایلی برای این درس ندارند.
اون ترم من هم به همراه یکی از ارشد های برق شدیم Grader این درس.
میان ترم اول، بچه های کامپیوتر شاهکار کردند. به ترتیب: 2 ، 8 ، 20 و یکی دو تا هم حدود 34 یا 40 از 100.
در حالی که بچه های برق میانگینشون از 50-60 هم بیشتر بود. من دیدم اگه اینجوری پیش بره این یه لکه ننگی روی پیشونی کامپیوتری ها بر جای میمونه که اغلب به نظر من اونها “اسمارت بودن” و “روش های کامپیوتری” رو به خر خونی ترجیح میدن.
من هم غیرت کامپیوتریم گرفت و یه نقشه جانانه برای سورپریز کردن برقی ها کشیدم از این قرار که با هر کلکی شده یه Trojan حسابی رو با مهارت تمام رو سیستم استاد برق آقای دکتر ش. –منظورم دکتر F نیست، یه شین دیگه- نصب کردم. از دو روز قبل از امتحان فاینال از مرکز خوارزمی کامپیوتر استاد رو مانیتور کردم و شب امتحان بالاخره تیرم به هدف خورد. از شانس روزگار اون ترم یادم نیست روی چه حسابی به قول بچه ها سخت ترین سوالهای چند سال اخیر در این درس طراحی شده بود، شاید چون اونا هم میخواستن یه زهره چشم اساسی از بچه های کامپیوتری بگیرند.
خلاصه که من اون شب همه هفت هشت نفر بچه های کامپیوتری رو که این درس رو داشتن رو تو خوابگاه جمع کردم و با چند تا از دوستای صمیمی ارشد برق نشستیم برای حل سوالها. از بس که سوالها مشکل طرح شده بودن همه ما به شک افتاده بودیم که اینها در حد امتحان نیست و احتمالاً سر کار رفتیم. در ضمن من فقط تونسته بودم نمودار مدار های امتحان رو کش برم و صورت سوالها رو نداشتیم. بالاخره ما همه تا صبح نشستیم این مدار ها رو در هر صورت ممکن آنالیز کردیم و فردا سر امتحان، همه شکه شده بودن، بچه های برق از اینکه با همچین سوالات غیر قابل هضم و پیچیده ای روبه رو شده بودن و بچه های کامپیوتراز این که سوالات همون سوالات خودمون بودن!!!!
حالا هنگام اعلام نمرات بچه های خرخون برق رو تصور کنید که احتمالاً از یه ساعت قبل به امید curve زدن استاد جلوی اتاق اون صف کشیدن .. و بچه های همیشه بی خیال کامپیوتر که اصلاً خبر ندارن کی نمره ها رو برد میره.. ولی این بار برای دیدن قیافه بچه برقی بهانه ای برای اومدن می تونست وجود داشته باشه..
نمره ها دقیق یادم نیست ولی یکی از بچه های قدیمی (ب.ح) که چندین بار تو این درس fail شده بود و همون کسی که میان ترم 2 گرفته بود این بار نمره ماکس کلاس رو گرفته بود: 89 (تازه تصور کنید با داشتن راه حل روی کاغذ)!! در حالی که این بار شاگرد اول برقی ها حدود 50 یا 60 گرفته بود. با این وضعیت دیگه curve هم خراب شده بود و بیچاره برقی ها که چندین روز هاج و واج مونده بودن و فهمیده بودن به خبرایی هست ولی در نهایت فکرشون به این جا رسید که کپی سوالات از دستگاه فتوکپی لو رفته بود و با این که مدرکی نداشتند، شدیداً با اطمینان روی این مساله تاکید می کردند.
اوضاع اونقدر ضایع بود که استاد همون ب.ح رو صدا کرده و گفته من واقعاً نمی تونم به تو نمره پاسی بدم چون برام اصلاً قابل قبول نیست که همچین پیشرفت 45 برابری کرده باشی وهمه بچه ها سر و صداشون در اومده.

خلاصه که این هم یه درس عبرت کامپیوتری به برقی ها که تا عمر دارن نخواهند فهمید از کجا خوردن!!

این رو هم بگم که یکی از کاربر های معروف فعلی تالار هم که در اون زمان این درس رو داشت (و از اون دودره باز های روزگار بود)و پاس کردن این درس هم برای اون اهمیت حیاتی داشت، با این شرط که چیزی رو که ازش خواسته بودم رو برام سریعاً تهیه کنه، این سوال ها رو از من گرفت ولی تا حالا که این مطلب رو می نویسم خبری از وفای به عهد این فرد بدقول نشده..
این هم خاطره من.
شادی از خرد عاقل تر است..

3.بی نام

همین ترم قبل بود.ما با یه آقای استاد خیلی خیلی سخت گیر درس داشتیم و مجبور بودیم برداریم.این آقای استاد ترم قبلش max کلاسش 11.5 بود و avr کلاس 9.5 .ما هم با هزار ترس و لرز درس رو برداشته بودیم و خدا خدا میکردیم که پاس بشیم.اول ترم هم بهمون گفت که
میان ترم نداره و پایان ترم هم تستی.آما تستیه(با کمی لهجه آذری تلفظ بشه بهتر جا می افته!!!!)!!!هر چهار جواب ممکنه درست باشن ولی درست ترین (با توجه به شرایط)مد نظر استاد هست.ما هم مثل بچه مثبتا همه ترم درس این آقا رو خوندیم تا شد پایایان ترم.روز آخر یکی از بچه ها یه سری سوال آورد و گفت که این سوالا رو همین استاد سال پیش توی یه کلاس غیر رسمی به بچه ها داده واسه نمونه.ما هم گفتیم باشه،واسه نمونه بد نیس.انصافا سوالا خیلی سخت بود.ولی چون جواب داشت آسون میشد.ولی همه ما مطمئن بودیم که این آقای استاد این سوالا رو نمیده.اصلا امکان نداشت.
خیلی ها نخوندن و اومدن سر جلسه.ما هم یه نگا به جوابا انداختیم و رفتیم سر جلسه.آقای استاد اومد و سوالا رو پخش کرد که دیدم بغل دستیم محکم زد تو سر خودش.سوالا که به من رسید از خوشحالی داشتم میمردم.سوالا همونا بود.من هم بدون اینکه سوالا رو نگا کنم جواباب رو پیدا میکردم.ولی آخرش 10 تا سوال اضافه داده بود نامرد! اونا رو باید روش فکر میکردم که استاد اومد بالای سرم.37 سوال رو جواب داده بودم بدون یک کلمه چکنویس.استاد فهمید!!ولی به روی خودش نیاورد.ماهم که بی جنبه!اون 37 تا همه درست!از ده تای جدید
6 تاش غلط!!!بالاخره نتایج امتحان رو که آورد ما بعد از هرگز max شدیم.بد جور.41 از 47.نمودار هم ریخت به هم.ولی چون نمره ها خیلی خراب بود استاد هم راز max شدن ما رو میدونست یه حال حسابی به همه داد.ما رو داد 19،به همه هم دو سه نمره داد.ولی خیلی حال بود.!!!
البته این خاطره شاید تا الان بهترین باشه.من هنوز خیلی دارم تا فارغ التحصیلی!!!


پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذرد

 

علی بیابان گرد

با سلام
راستش من خاطرات زیادی دارم. ولی خوب دو سه تاش از همه بهترن اونا رو میگم. 1
1-سالی که ایران به جام جهانی رفت 1998، سال صفری بودم تو ادبیات فیزیک داشتم عصر همون روزی که ایران رفت فرانسه. تقریبا بچه درسخون بودم اون سال. رفتم دانشکده فیزیک دیدم طبقه اول خلوته هیچ کس نیت. به گمان اینکه طبقه دو کسی نیست و تعطیله زدم زیر آواز با صدای بلند (صدام بد نیست احسان می دونه) خلاصه رفتم در کلاس رو باز کردم، فکر کردم کسی نیست ولی...همین که در رو باز کردم تمام کلاس داشتند می خندیند و استاد هم نیم نگاهی با لبخند کرد و بچه ها هم تا 5دقیقه ای می خندیدن و من مجبور شدم کلاسو دو در کنم.
2-یادش به خیر این دکتر اذرخش بعض موقعه ها خیلی قانونی می شد. اصلا قرار نبود بپرسه من معمولا با چند تا از دوستام(علی، عباس و اکبر) ته کلاس بودیم و فقط مسخره بازی و خنده. دکتر گفت که امروز می خوام نظریه بپرسم. گفتم عباس به خدا بین این 30نفر اسم منو می خونه. اسم منو خوند من هم که هیچی نخونده بودم ، خودم زدم به کوچه علی چپ، بچه ها همه می خندیدن، دو باره خوند با حالتی که دندونم درد می کنه گفتم بله، دکتر گفت بیا پای تخته، گفتم دنونم درد می کنه ، اینو که من گفتم کلاس منفجر شد. دکتر هم که از من زرنگتر بود گفت دندونت درد می کنه دستت که درد نمی کنه ویه منفی به من انتساب داد و با اجازتون نظریه افتادم هر چند میانترم نمره دوم بودم!
بقیه رو هم می زارم واسه بعد .... با تشکراز مدیر وب آقای موسوی


  

چگونه با استاد خود روابط بهتری برقرار کنیم؟
1ـ به کلاس بروید! حضور منظم نه تنها برای ایجاد یک رابطه خوب با استاد مهم است، بلکه از آن نظر نیز مهم است که موجب می‌شود شما چیزی از مطالب کلاس را از دست ندهید. ممکن است اساتید بگویند که توجهی به حضور در کلاس ندارند. شما آن را باور نکنید، آنها متوجه می‌شوند که چه کسی هست و چه کسی نیست.
2ـ اگر مسئله‌ای ضروری پیش آمد که موجب غیبت شما از کلاس گردید؛ حتماً جزوات را از دوستانی که به آنها اطمینان دارید، بگیرید. در جلسه بعدی به استاد بگوئید که شما جزوه‌ای را تهیه کرده‌اید لیکن برای اطمینان بیشتر از اینکه تاریخ امتحان و غیره را از دست نداده‌اید؛ می‌خواهید موضوعات مطرح شده را دوباره چک کنید. برای غیبت خود دلیل تراشی نکنید،‌ احتمالاً‌ استاد دلیل شما را قبلاً نیز شنیده است!
3ـ تأخیر نکنید. چند دقیقه اول کلاس اغلب به اعلام امتحانات مهم آینده یا تعیین تاریخ امتحان و غیره صرف می‌گردد.
    4ـ ضرب المثل دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است معمولاً یک قانونخوب تجربی است اما نه همیشه. به واکنش استاد نسبت به تأخیر دانشجویان توجه کنید، سپس عمل خود را به درستی مطابقت دهید. اگر او از تأخیر دانشجویان چشم‌پوشی می‌کند، به معنای درست بودن این عمل دانشجویان نیست. هر چند که تأخیر نسبت به از دست دادن کل کلاس بهتر است، لیکن چنانچه عکس‌العمل استاد نسبت به تأخیر، نسبتاً‌ تند است شاید از دست دادن کلاس بهتر از ورود با تأخیر باشد.

    5ـ معمولاً اساتید ساعات اداری حضور خود را در اولین جلسه هر ترم اعلام می‌کنند. برای شما و اساتید خوب است که همدیگر را بشناسید. با هر یک از اساتید خود قرار ملاقاتی ترتیب دهید. البته نه بعد از پنجمین جلسه کلاس. قرار ملاقات می‌تواند قبل یا بعد از کلاس و یا حتی بصورت تلفنی باشد. اگر بنا به دلایلی شما باید ملاقات را لغو نمائید، حتماً با استاد تماس بگیرید. تدریس تنها مسئولیت استاد شما نیست؛ انتظار نداشته باشید که او همیشه در زمان‌هایی که برای شما مناسب است؛ حضور داشته باشد.
6ـ حتی بدون در نظر گرفتن علاقه شما، ملاقات با استاد می‌تواند به درک بهتر شما از آنچه که قرار است در کلاس رخ دهد، کمک کند.
 قبل از ملاقات خود مطمئن شوید که کارهای ذیل را انجام داده‌اید:
ـ متن خود را مرور کنید تا خود را با موضوعات مهم رشته خود آشنا سازید.
   ـ یادداشت‌های خود را مرور کنید و موضوعات و یا نظریاتی را که متوجه نمی‌شوید یادداشت نمائید.
ـ حداقل 3 تا 4 سؤال خوب درباره رشته خود بنویسید، مانند موضوعات مهم برای مقاله یا پروژه یا سؤالاتی
درباره مؤثرترین روش مطالعه دروس و غیره.
ـ اتاق استاد را شناسایی کنید، در این صورت شما در ملاقات خود بخاطر جستجوی اتاق استاد در آخرین دقایق خود بخاطر جستجوی اتاق استاد در آخرین دقایق، دچار تأخیر نخواهید شد.
ـ اطمینان حاصل کنید که لقب استاد (دکتر، پروفسور، خانم، آقا و
. است) و نحوه تلفظ نام او را می‌دانید.
    7ـ شناخت اساتید مزایای دیگری نیز می‌تواند داشته باشد. اکثریت آنان افرادی دوست‌داشتنی و صاحب دانش درباره بسیاری از موضوعات ورای رشته خود هستند. ممکن است شما کشف کنید که با استاد خود علایق مشترکی دارید که این خود می‌تواند پایه خوبی برای ارتباطات طولانی بعد از فارغ‌التحصیلی شما باشد.
ـ همچنین ممکن است شما دریابید که به یک حوزه ویژه بیشتر از آنچه که قبلاً‌در موردش فکر می‌کردید، علاقه‌مند هستید. ایجاد یک ارتباط خوب استاد ـ شاگردی با اساتید دانشکده مسئله‌ای غیر عادی نیست. نهایتاً‌ اینکه اساتید ممکن است اطلاعاتی درباره فرصت‌های ویژه‌ای داشته باشند که برای شما مفید است مثل کارورزی‌های تابستانی، جوایز مسابقاتی، برنامه‌های کارشناسی ارشد و غیره که معمولاً بر  روی تابلو اعلانات شلوغ دانشکده نصب شده است و گاهی اوقات تشخیص دادن آنها مشکل است. استادی که شما را می‌شناسد ممکن است به عنوان کلیدی در آ
گاه سازی شما از این فرصت‌ها عمل نماید.
8ـ به موقع سر جلسه امتحان حاضر شوید. تنها زلزله، آتش‌سوزی، سیل و بیماریهای و وحشتناک دلیلی معتبر برای دیر حاضر شدن در سر جلسه امتحان می‌تواند باشد. زیرا شما نیز مانند دیگران 24 ساعت در شبانه‌روز دارید. ولی با این حال شما از استاد می‌خواهید که دلیل شما را موجه بداند.
 ارتباط مشخصی بین دانشجویانی که در امتحان بصورت ضعیفی عمل می‌کنند، نمره کمتری در امتحان نهایی می‌گیرند یا اینکه از آن درس می‌افتند و کسانی که سرجلسه امتحان دیر حاضر می‌شوند وجود دارد.
    9ـ مؤدب بودن شما در کلاس به معنای موافقت شما با هر چیزی که در کلاس گفته می‌شود، نیست.
 هنگامی که سوالی می پرسید یا تقاضایی دارید، خصمانه برخورد نکنید و یا در گوشه کلاس به استاد پشت نکنید. هنگامی که با مطلبی موافق نیستید و یا اینکه آن را نفهمیده‌اید، با مقدمه‌ای مثبت صحبت خود را شروع کنید از قبیل:
من نمی‌فهمم چطوری این مسئله فلان جور می شود؟ یا شما فکر نمی کنید که ... پرهیز کنید.
10- نمره از دیگر مسائلی است که گاهی اوقات استاد و دانشجو درباره آن با یکدیگر توافق ندارند. هرگز وقتی که عصبانی هستید درباره نمره بحث نکنید. ممکن است امتحان به نظر شما غیرمنصفانه بوده باشد، لیکن با این عنوان با استاد صحبت نکنید. هنگامی که نکات خود را مطرح می‌کنید؛ موارد را بصورت ویژه و مؤدبانه مطرح کنید.
به خاطر داشته باشید که بدون توجه به مهارت شما در استدلال، احتمال دارد که نمره شما در یک آزمون ویژه تغییر نکند. لیکن اگر شما مطالب خود را بخوبی مطرح می‌کنید؛ موارد را بصورت ویژه و مؤدبانه مطرح کنید.
به خاطر داشته باشید که بدون توجه به مهارت شما در استدلال، احتمال دارد که نمره شما در یک آزمون ویژه تغییر نکند. لیکن اگر شما مطالب خود را به خوبی مطرح سازید، آزمون بعدی ممکن است ساختار بسیار بهتری داشته باشد و به نظر شما یک ارزیابی مناسب از دانش شما باشد.
11ـ بهبود یافتن تدریس اغلب به پسخوراندی که اساتید از دانشجویان دریافت می‌دارند، بستگی دارد. از برخورد منفی در پیشنهادات خود پرهیز کنید. پسخوراند سازمان یافته، مثبت و ویژه واقعاً می‌تواند موقعیت یادگیری را بهبود بخشد.
آیا می‌دانید استعمال سیگار تا چه حد آسیب رسان است؟
استعمال سیگار سبب مرگ زودرس می‌شود. 75% از مشکلات و ناسایی‌های قلبی ناشی از مصرف سیگار است. سیگار در برگیرنده حداقل 43 نوع ماده شیمیایی مسبب انواع سرطان است . . 87% از مرگ‌های ناشی از سرطان ریه و همچنین 95% از مرگ‌هایی که در اثر بیماریهای ریوی و نفس تنگی رخ می‌دهد به سبب مصرف سیگار است. استعمال سیگار سبب تنفس بد، تغییر رنگ دندان‌ها، بوی بد دهان، چروک پوست، کاهش توانایی در حرکات ورزشی، سرفه، گلو درد،‌ضربان قلب بالا، فشار خون بالا و . می‌شود.احتمال ابتلا به سرطان دهان و حنجره در افراد سیگاری 20% تا 30% بیشتر از افراد غیر سیگاری است و احتمال ابتلاء به زخم معده و حمله قلبی و مرگ از طریق آن در افراد سیگاری دو برابر غیر سیگاری‌هاست.در افرادی که فشار خون یا کلسترول بالا دارند، مصرف سیگار احتمال مرگ را نسبت به افراد غیر سیگاری به دو برابر افزایش می‌دهد. افراد سیگاری به طور متوسط 5 تا 8 سال زودتر از افراد غیر سیگاری (در شرایط یکسان) جان خود را از دست می‌دهند. بد نیست خاطر نشان سازیم، مصرف سیگار از لحاظ اقتصادی نیز برای فرد سیگاری مقرون به صرفه نمی‌باشد.


  

معادل سینمایی اصطلاحات دانشگاهی

شب امتحان = کاش امشب صبح نشه
دانشجوی معترض = پسر شجاع
تربیت بدنی 1 = راکی 1
تربیت بدنی 2 = راکی 2
خاطرات استاد ها = اعترافات یک ذهن خطرناک
تصحیح ورقه امتحان = انتقام
نمره گرفتن از استاد ها = دوئل مرگ
شاگرد اول = مرد 6 میلیون دلاری
مدیر گروه = مردی که می خندد
استادان = این گروه خشن

 

رئیس آموزش = مردی که زیاد می دانست
بچه های تربیت بدنی = دختری با کفش های کتانی
کنکور = پل رودخانه ی کوآی
دوران دانشجویی = سال های دور از خانه
خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره 13
امتحان ریاضی = کشتار نیوجرسی

امتحان میان ترم = شُک
امتحان پایان ترم = بر باد رفته
شب امتحان = از گرگ و میش تا سحر
لیست نمرات دانشجویی = دیدنی ها
پاسخ مسئولین = شاید وقتی دیگر
ازدواج دانش جویی = کلاه قرمزی و سروناز
محوطه چمن دانشگاه = حریم مهرورزی
دانشجوی فارغ التحصیل = دیوانه ای از قفس پرید

 

 اینم یه عکس یادگاری.قاسم کرمی.ابوالفضل موسوی.ایمان خدامیومحمد موسوی

  

 


  
روزهای اول دانشگاه رابطه‌ی خوبی

روزهای اول دانشگاه رابطه‌ی خوبی با همه‌ی هم دوره‌ای‌ها پیدا می‌کنی. با همه خوبی، با همه خوش می‌گذره، تقریبا همه‌ی همکلاسی‌ها باهات صمیمی هستند. با همه‌شون می‌تونی درد و دل کنی. تعجب می‌کنی که چرا تا حالا نمی‌تونستی با این همه آدم رابطه‌ی خوب داشته باشی.

اما یه کم که می‌گذره تناقض‌ها خودشون رو نشون می‌دهند. از صمیمیت‌ها کم می‌شه؛ گاهی دشمنی‌ها جای دوستی‌ها رو می‌گیرند. حرف و حدیث‌ها شروع می‌شه، خاله زنک بازی‌ها؛ مزخرفاتی که پشت سرت می‌زنند و به گوش تو می‌رسه. حرص خوردن‌های الکی، بحث‌های مسخره‌تر برای رفع این سوء تفاهمها.

یه وقت به خودت می‌آیی می‌بینی از اون همه رفیق که باهمه‌شون صمیمی بودی، با همه‌شون می‌تونستی درد و دل کنی، برای همه‌شون نگران می‌شدی و می‌خواستی به همه‌شون کمک کنی، فقط چند نفر موندن. چند نفری که اگه اونها هم نبودند دانشگاه و کلاس دیگه جهنم می‌شد برات.

خدا می‌دونه موقع فارغ‌التحصیلی کار به کجا کشیده خواهد شد.

 


  

خوب، دیشب من به آرزویی که در این وبلاگ کرده بودم رسیدم. عقد کنان دو تا از همکلاسی‌های خوبم بود. باور کردنی نبود. با اینکه برنامه‌ها طوری که ما می‌خواستیم پیش نرفت، ولی خوش گذشت. ما تا آخرین دقایق خیال می‌کردیم که مثل هر مهمونی عقد کنان معمولی دیگه‌ای، این مهمونی هم مختلط خواهد بود. برای همین همه‌ی برنامه‌ریزی‌هایی که با دوستان کرده بودیم رو این حساب بود. اما بعدش که فهمیدیم باید دو دسته بشیم، خیلی بهمون برخورد. اما خوب همین نفس بودن در عقد کنان دو دوست خوب برای لذت بردن از مهمونی کافیه.

هدیه‌مون رو بهشون دادیم، ماچشون کردیم، براشون آرزوی خوش‌بختی کردیم و پا شدیم اومدیم خونه‌هامون؛ ولی هنوزم که هنوزه باورمون نمی‌شه که این رفیقامون دیگه متاهل و متعهد شده‌اند و مثل ما علاف نیستند.

در پی تو

در پی تو،
زیر آن پستو، پشت آن پرده
در پی تو ته یک خواب هوسناک
در پی تو در عمق یک خیال
در پی تو غرق در رویای یک گناه
در پی تو در ورق‌های کاغذی یک دیوان
در پی تو شناور در نغمه‌ی یک ساز
در پی تو ...
می‌ترسم، می‌ترسم که هرگز تو را نیابم


  

..حضور دکتر باقریان در جمع دانشجویان برق.

در این جلسه که اولین جلسه دکتر در بین دانشجویان یک رشته بود دانشجویان به بیان مشکلات خود پرداختند.مشکلاتی از قبیل رفتار بد مدیر گروه با دانشجو یان و همچنین به تداخل برنامه امتحانی دانشجویان.

در این جلسه همچنین به کارشنلس رشته نیز انتقاداتی نیز شد..

خبر دوم:بر پایی نمایشگاه مواد مخدر در طبقه اول ساختملن اداری دانشگاه که به همت برخی از دانشجویان بر پا گردیده است.نظر شخصی من این است که حتما به این نمایشگاه سر بزنید.

 دانشگاه الیگودرز

عکس جدید

 

 


  

 دانشجو؟

همان روزی که فرزندم بشد وارد به دانشگاه // برآمد از درون سینه ام از غصّه وغم آه
بشد دانشجوی آزاد ومن دربند وبیچاره // چرا که نیک می دانم هزینه ساز و سرباره
ازاین پس الوداعی بایدم با خنده و شادی // وبا هرچه پس انداز وحقوق و پول وآزادی
شروع گردید دوران ریاضت ، سختی و حرمان // هرآن چیزی بنا کردم بشد درلحظه ای ویران
زدم چوب حراج بر فرش و تخت و تی وی رنگی // همه چیزم بشد قربانی این کار فرهنگی
به خون دل نمودم جور، پول ثبت نام او // حدیث و داستان و قصّه بود، موضوع وام او
از آن ترسم که تا پایان تحصیلات فرزندم // وتاگیرد لیسانس خویش این دردانه دلبندم
نه سقفی روی سر باشد نه فرشی زیر پای من // به جای خانه گردد محبس و زندان سرای من
شود او فارغ التحصیل و ساقط گردد از من حال // شود« جاوید» دراو حسرت شغل و زمن هم مال


  
+ salam bax


+ به امید جدایی از لرستان


+ سلام..بر روزیم.....






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ            
           




IS